عربستان از بامداد ششم فروردین، پس از شکست تمام طرحها و سیاستهایش در یمن، به گزینه نظامی روی آورد و مناطق مختلف یمن را آماج حملات هوایی خود قرار داد، برخی کشورهایی که از نظر اقتصادی به کمکهای عربستان نیازمند هستند، با عربستان در تجاوزات آشکار به یمن همراه شدهاند. بحرین، قطر، کویت، امارات، مغرب، سودان، اردن و مصر از جمله کشورهایی هستند که در جنگ علیه یمن به عربستان پیوستهاند. با این حال تأکید صریح پارلمان پاکستان مبنی بر لزوم بیطرفی اسلامآباد در این جنگ، شوک بزرگی به آل سعود وارد کرد. از آغاز تجاوز عربستان به یمن بیش از دوهزار و پانصد نفر از شهروندان یمنی که بین آنها شمار زیادی زن و کودک دیده میشوند، به شهادت رسیدهاند که با تداوم جنایات آل سعود همچنان بر آمار قربانیان بیگناه افزوده میشود.
این در حالی است که هزاران شهروند یمنی نیز بهدلیل حملات بیوقفه ائتلاف عربی بهسرکردگی سعودی و تخریب منازلشان آواره شدند. هرروز که از این جنگ نابرابر و ویرانگر میگذرد، بر آگاهی و بیداری افکار عمومی منطقه از حجم توطئه سعودی صهیونیستی آمریکایی علیه امت اسلام از طریق هدف قرار دادن کشور یمن میافزاید، کشوری که ملت آن تنها بهجرم تلاش برای تعیین سرنوشت خود مستقل از دخالتهای بیگانگان و عزم جدی برای ساخت کشوری آباد و برخوردار از رفاه اقتصادی و تشکیل دولتی مردمی و دموکراتیک نه بر اساس معیارهای مدعیان غربی، آماج حملات ددمنشانه دهها جنگنده و توپخانههای سعودی و کشورهای مزدور قرار گرفتهاند، با این حال با وجودی که جنگ سعودی صهیونیستی آمریکایی وارد چهارمین هفته خود شده است، مقاومت و ایستادگی مردم یمن سبب به هم خوردن محاسبات متجاوزان و عصبانیت زایدالوصف آنها شده بهطوری که شاهد بمباران کورکورانه مناطق مسکونی، تأسیسات زیربنایی و کارخانهجات و حتی بیمارستانها و مدارس و مساجد یمن هستیم تا نشان دهد عربستان متجاوز عملاً در باتلاق یمن گرفتار شده است.
تشکیل ائتلاف ضدجنگ سعودی آمریکایی علیه یمن در کشور تونس یک ضربه دیگر به آل سعود به شمار میرود که مدعی است این جنگ را بهخاطر مردم یمن به راه انداخته و بهزعم خود گمان میکرد با قطعنامه اخیر شورای امنیت، توانسته است به این تجاوزات بیرحمانه خود مشروعیت ببخشد، اما روز به روز بر موج نفرت و انزجار ملتهای منطقه و آزادگان جهان از آل سعود بهسبب کشتار و ویرانی در یمن افزوده میشود. جنگافروزی عربستان آن هم علیه یک کشور عربی مسلمان با همدستی رژیم صهیونیستی و چراغ سبز آمریکا، پرده از یک توطئه بزرگ علیه امت اسلام برمیدارد که هدف از آن ضربه زدن به وحدت امت اسلام و ایجاد تفرقه و شکاف و دودستگی و تجزیه کشورهای منطقه در راستای منافع استکبار و صهیونیسم جهانی است. اکنون دیگر بر همه ملتهای منطقه آشکار شده است که تجاوزات وحشیانه علیه ملت بیدفاع یمن از سوی عربستان و متحدانش، جنگی غیرقانونی و ضدبشری است که غیرنظامیان اعم از زنان و کودکان را هدف قرار داده است و هدف نهایی آن خدمت به طرحها و سیاستهای آمریکا و تجزیه کشورهای منطقه به کشورهای کوچک است و در مقدمه این کشورها، عربستان قرار دارد که این کشور که حاکمانش جنگ نابرابری را علیه یمن به راه انداختهاند، گزینه نخست آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تجزیه خواهد بود، حقیقتی که متأسفانه آل سعود آن را نادیده گرفته و با این ماجراجویی اولین ضربه مهلک را به کشور عربستان و مردم آن خواهند زد. جنایات کشتار کودکان و زنان، تخریب گسترده منازل مسکونی مردم، بمباران تأسیسات زیربنایی، حتی انبارهای غذایی و دارویی، گلوله باران و موشک باران اردوگاههای آوارگان از ششم فروردین تاکنون، خاطره جنایات هولناک رژیم صهیونیستی را در جنگهایی که علیه ملت فلسطین در نوار غزه و جنگ 33روزه علیه لبنان به راه انداخت، زنده میکند که در آن جنگها، علاوه بر کشتار وحشیانه مردم بیگناه بهطور گسترده به تخریب و ویرانی زیرساختها و مراکز اقتصادی و حیاتی لبنان و نوار غزه پرداخت. تشابه جنایات آل سعود در یمن و جنایات اشغالگران قدس در فلسطین و لبنان این حقیقت را اثبات میکند که همان طور که رژیم صهیونیستی خطری بزرگ برای امنیت و صلح منطقهای و حتی بین المللی به شمار میرود، آل سعود هم بهدلیل سیاستهای ماجراجویانه و جنگافروزی علیه یک ملت مسلمان یعنی یمن و حرکت در راستای منافع رژیم صهیونیستی دشمن شماره یک امت اسلام و آمریکا بهعنوان شیطان بزرگ، امنیت و ثبات کشورها و ملتهای مسلمان را تهدید میکند، زیرا رژیم آل سعود که برخی آن را شیطان اصغر میخوانند، در حال اجرای طرحهای آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه امت اسلام است که هدف از آن چند تکه کردن و تجزیه کشورهای اسلامی است.
حقیقت تلخ دیگر در جنگافروزی عربستان علیه یمن، منحرف کردن نگاهها از توجه به مسائل مهم جهان اسلام و در رأس آن، مسئله فلسطین و به حاشیه راندن آن است که دقیقاً در راستای خواستههای رژیم صهیونیستی قرار دارد و این جنگ نشان دهنده خیانت بزرگ آل سعود به ملت فلسطین و امت اسلام و اعراب است. البته رژیم حاکم بر عربستان از چهار سال پیش که موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه آغاز شد، با هدف کمک به رژیم صهیونیستی و منحرف کردن نگاهها از مسئله فلسطین به تشکیل گروههای تروریستی و آموزش تکفیریها برای برهم زدن امنیت و ثبات در کشورهای منطقه بهویژه سوریه، عراق و لیبی و گسترش موج ناامنی و بیثباتی در این کشورها در راستای منافع رژیم صهیونیستی دست زده است. اکنون وارد چهارمین هفته جنگ عربستان و آمریکا با همسویی رژیم صهیونیستی علیه یمن شدهایم، دلیل طولانی شدن این جنگ چیست و آیا عربستان توانسته است به اهداف خود برسد یا خیر؟ حسن هانیزاده کارشناس مسائل بین الملل در این زمینه معتقد است: در تعریف نظامی، زمانی جنگی به پیروزی خواهد رسید که نیروی زمینی بتواند وارد عمل شود تا به اهداف خود برسد. بمباران مناطق مسکونی و تأسیسات اقتصادی یمن نه تنها هیچگونه دستاوردی برای رژیم آل سعود نداشته است، بلکه نفرت و خشم مسلمانان منطقه و حتی کشورهای عرب منطقه از جنایات سعودیها را برانگیخته است. تا کنون صدها نفر از زنان و کودکان در حملات جنگندههای عربستان و چند کشور همپیمان آن به شهادت رسیدهاند. کشتار کودکان و زنان نمیتواند دستاورد نظامی باشد، بلکه نشان دهنده ضعف عربستان است که از سه هفته پیش، نیروی زمینی خود را در مرزهای مشترک با یمن مخصوصاً در مناطق جیزان و نجران مستقر کرده است که گفته میشود شش لشکر پیاده و زرهی برای حمله به یمن مستقر شدهاند که این نیروها با توپخانه، مناطق مسکونی یمن را گلوله باران میکنند، ولی بهدلیل ترس از انصارالله تا کنون نتوانسته است نیروهای خود را وارد یمن کند. به همین دلیل به نظر میرسد بهلحاظ سیاسی، فروپاشی جبهه ائتلاف ادعایی عربستان و شکست در تشکیل ائتلاف عربی اسلامی علیه یمن و عقبنشینی ترکیه و پاکستان از ائتلاف با سعودی، ضربه بزرگی به عربستان وارد کرد. بهاعتقاد هانیزاده، پاکستان که یکی از همپیمانان عربستان است، بهدلیل هشدارهای صریح ایران و نقش دیپلماتیک ایران، از اعزام نیروهای خود به عربستان منصرف شد که شکستی در حوزه نظامی برای عربستان به شمار میرود. در حالی که بیش از سه هفته از حملات هوایی عربستان به یمن میگذرد، اخبار و گمانه زنیها درباره احتمال تجاوز زمینی عربستان به یمن ادامه دارد، با این حال رژیم سعودی هنوز نتوانسته است در نبرد زمینی با انقلابیون و مردم یمن وارد شود، دلیل این تعلل و یا ترس چیست؟
کارشناس مسائل بین الملل بر این باور است که ورود زمینی به یمن هزینههای سنگینی برای عربستان دارد و این کشور در یک باتلاق بزرگ غرق خواهد شد که خروج از آن بهسادگی امکان نخواهد داشت. عربستان نتوانست یک ائتلاف عربی اسلامی گسترده را در جنگ علیه یمن ایجاد کند که هانیزاده درباره دلایل آن میگوید: در واقع کشورهای منطقه بهخوبی میدانند که انصارالله تهدید جدی برای عربستان نیستند و ترس عربستان از انصارالله قابل توجیه نیست، زیرا انصارالله جزئی از ساختار اجتماعی و سیاسی یمن و خواهان مشارکت در ساختار قدرت و تشکیل دولت دموکراتیک و مردمی هستند و بهدنبال ایجاد نظامی هستند که جزئی از محور مقاومت باشد. نقش رژیم صهیونیستی در جنگافروزی عربستان بر هیچکس پوشیده نیست، رضایت اشغالگران قدس از این ماجراجویی عربستان بهصراحت در رسانههای رژیم مطرح شده است، چرا که یکی از شعارهای مهم انقلابیون، مبارزه با رژیم صهیونیستی است، هانیزاده در این باره ابراز عقیده میکند: از آنجایی که عربستان سعودی همکاری تنگاتنگی با رژیم صهیونیستی دارد، لذا سعی میکند از شکلگیری دولت طرفدار مقاومت در یمن جلوگیری کند. بنابراین انصارالله تهدیدی برای عربستان قلمداد نمیشود، این جنبش درصدد وصل کردن یمن به محور مقاومت است. هرچند عربستان ادعا میکند بهخاطر حمایت از مردم یمن و بازگرداندن آنچه مشروعیت میخواند، یعنی بازگرداندن عبدربه منصور هادی به قدرت، به یمن حملهور شده است، اما افکار عمومی منطقه و حتی جهان این ادعای عربستان را نمیپذیرند، هانیزاده در این باره میگوید: یکی از مسائلی که به شکست سیاسی و نظامی عربستان منجر شد، تحرکات دیپلماتیک گسترده جمهوری اسلامی ایران در منطقه است، سفر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه به تهران، سفر مقامات وزارت خارجه به عمان و پاکستان و هشدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی به عربستان سعودی و کشورهای همپیمان آن، به فروپاشی ائتلاف منجر شد، طبیعی است که تهاجم عربستان به ملت یمن قابل قبول نیست و هیچیک از کشورهای عربی و اسلامی منطقه این مسئله را که عربستان از ناحیه انصارالله احساس خطر میکند، باور نمیکنند. حمله عربستان به یمن بهتحریک وهابیون صورت گرفته و مفتیهای وهابی، چون همواره نگرشهای ضدمذهبی و ضدشیعی و ضدزیدی دارند، در حقیقت تلاش میکنند که دولت عربستان را وادار کنند به یمن حمله کند. یکی دیگر از نشانههای شکست عربستان در ماجراجویی علیه ملت یمن را میتوان در اختلافات میان آل سعود و مخالفت برخی از شاهزادگان و افراد بانفوذ با این جنگ مشاهده کرد. هانیزاده در این زمینه ابراز عقیده میکند: در واقع با توجه به اینکه محمدبن سلمان وزیر دفاع عربستان، جوان و فاقد تجربه سیاسی و نظامی است، سعی میکند با استفاده از هژمونی نظامی، جنبش انصارالله را سرکوب کند که اقدامات وی با مخالفت مقرنبن عبدالعزیز ولیعهد سعودی روبهرو شده است، مقرنبن عبدالعزیز به این دلیل که مادرش یمنی الاصل است، گرایش بیشتری به مردم یمن دارد و از جنگ علیه یمن ناراضی است، ضمن اینکه یکی از شاهزادگان مهم سعودی بهنام طلالبن عبدالعزیز درباره دخالت نظامی عربستان در یمن هشدار داده بود و در مصاحبه با شبکههای عربی اعلام کرده بود که عربستان سعودی تلاش میکند قدرت نظامی خود را فقط علیه ملت یمن به کار گیرد و در هیچجای دیگر این توانایی را ندارد.
به همین سبب اکنون اختلاف نظر شدیدی میان هیئت حاکمه عربستان بر سر بمباران مردم یمن وجود دارد، این اختلافات در حال حاضر رسانهای شده است و به نظر میرسد، چون ملک سلمان، اختیارات بیشتری به محمد، فرزندش بهعنوان وزیر دفاع داده است، در حقیقت مرتکب اشتباه بزرگی شده و با انتقاد ولیعهد خود روبهرو شده است. صرف نظر از پیامدهای سنگین هرگونه جنگ زمینی عربستان علیه یمن، آیا این کشور امکانات و عناصر انسانی و نظامی لازم برای چنین تهاجمی را در اختیار دارد؟ دلایل خشم شدید عربستان و امارات از پاکستان بهسبب منصرف شدن از همراهی متجاوزان در جنگ علیه یمن چیست؟ هانیزاده میگوید: ارتش عربستان، یک ارتشی کارتنی است، در واقع فاقد ژنرالهای کارکشته است بهدلیل اینکه هیچ تجربه نظامی ندارند و یکسری تئوریهای نظامی را حفظ کردهاند و به همین دلیل، عربستان از ژنرالهای زبده ارتش رژیم صهیونیستی استفاده میکند، فرایند گزارشها نشان میدهد که در جریان بمباران مناطق مسکونی یمن، جنگندههای اسرائیلی شرکت دارند، بر اساس این گزارشها، پس از حمله عربستان به یمن، رایزنیهایی میان مقامات سعودی و صهیونیستی صورت گرفته است که طی آن سعودیها به صهیونیستها تأکید کردند که انصارالله امتدادی از حزبالله و بخشی از ساختار مقاومت است. ورود صریح صهیونیستها به جنگ علیه یمن نشان دهنده یک حقیقت بزرگ است و آن این که ملت یمن، اکنون در محور مقاومت قرار گرفتهاند، شعارهایی که در تظاهرات مردمی طی هفتههای اخیر و دوران انقلاب سر داده میشد، سبب ایجاد رعب و وحشت میان غاصبان قدس شده است، برخی تحلیلگران معتقدند که انصارالله بهعنوان جزء مهمی از ملت یمن، بهعنوان یک گروه قدرتمند ضدصهیونیستی، حلقه وصل ملت یمن به محور مقاومت شده است و یکی از دلایل حمایت و همراهی رژیم صهیونیستی با عربستان در جنگ علیه یمن همین مسئله است. هانیزاده در این باره ابراز عقیده میکند:
از آنجایی که دو جزیره استراتژیک صنافیر و تیران که از جنگ ژوئن 1967 به اشغال رژیم صهیونیستی درآمده است، در حالی که این دو جزیره متعلق به عربستان است، مقامات سعودی به صهیونیستها گفتهاند که اگر انصارالله قدرت را در یمن به دست گیرد، بزرگترین پایگاه دریایی اسرائیل در دو جزیره صنافیر و تیران نزدیک باب المندب را هدف قرار خواهند داد و امنیت دریایی رژیم صهیونیستی را مختل خواهند کرد، لذا رژیم عربستان و رژیم صهیونیستی اکنون در یک جبهه و راستا قرار گرفتهاند و مردم یمن را بمباران میکنند.
عربستان چون از تشکیل یک جبهه اسلامی عربی علیه یمن ناامید شده است، از ظرفیت نظامی رژیم صهیونیستی علیه ملت یمن استفاده میکند. یکی از نکات قابل توجه در جنگ علیه یمن، افزایش تحرکات گروههای تروریستی تکفیری و همسویی و اتحاد آشکار آنها با شبهنظامیان وابسته به عبدربه منصور هادی رئیس جمهوری مستعفی و مزدور عربستان است، کارشناسان معتقدند عربستان از عناصر تکفیری تروریستی برای پوشش ضعف خود در یمن بهره برداری میکند. هانیزاده در این باره میگوید: عربستان بهلحاظ نظامی نمیتواند رودرروی انصارالله قرار گیرد و انصارالله هم تمایل دارد عربستان را وارد یک جنگ زمینی فرسایشی کند، چون عربستان از ورود زمینی به یمن وحشت دارد، بنابراین با استفاده از ظرفیت تروریستهای تکفیری مانند القاعده و تشکیل کمیتههایی مسلحانه در یمن تلاش میکند تا در داخل یمن گروههایی را تشکیل دهد، لذا به نظر میرسد که عربستان از هر امکاناتی برای جنگ با حوثیها بهصورت غیرمستقیم استفاده میکند. یکی از بزرگترین ناکامیهای عربستان در این جنگ، شکست در شعلهور کردن آتش جنگ داخلی میان قبایل و گروههای یمنی بهویژه با انصارالله بوده است که کارشناس مسائل بین الملل در این زمینه ابراز عقیده میکند با توجه به اینکه عربستان تلاش میکند از مذهب بهعنوان حربهای برای اختلاف افکنی میان ملتهای مسلمان استفاده کند، در طول 30 سال گذشته، فعالیتهای زیادی برای صفبندی میان شیعیان و زیدیهای یمن از یک سو و اهلسنت جنوب یمن از سوی دیگر ایجاد کند، اما با توجه به هوشیاری قبایل یمن و رهبران آنها و نیز با توجه به اینکه یمن از سال 1962 تا سال 1970 درگیر جنگ داخلی خونینی بود که عربستان در آن جنگ هشتساله، نقش تخریبی داشته است و آن جنگ را بر ملت یمن تحمیل کرد که دهها هزار کشته به جا گذاشت، لذا مردم یمن بهخوبی از نقشهها و توطئههای عربستان آگاه هستند، به همین دلیل با وجود اینکه عربستان پولهای زیادی را در جنوب یمن خرج کرده، نتوانست قبایل این منطقه را برای اجرای اهداف خود به خدمت بگیرد. همسویی و وحدت قبایل و بخش اعظم ارتش و ملت یمن با انصارالله در پی تجاوزات ددمنشانه عربستان به یمن، آشکارا نمود پیدا کرده و هرروز شاهد افزایش این موج همبستگی هستیم، روندی که محاسبات آل سعود را بر هم زده است. هانیزاده در این باره میگوید: عربستان هم در سطح داخلی و هم در سطح منطقهای شکست خورده است، بهدلیل اینکه عربستان سعودی بهصورت کورکورانه به بمباران مناطق مسکونی یمن دست میزند، لذا کشتار مردم بیگناه موج نفرت مردم یمن را از آل سعود بهدنبال داشته است، در عین حال سیاستهای عربستان در طول چهار سال گذشته در سوریه، لبنان و عراق با شکست روبهرو شده است. عربستان در ایجاد توازن منطقهای و ارتقای جایگاه خود ناکام بوده است.
عربستان بهزعم خود تصور میکند بهنوعی میخواهد جلوی نفوذ ایران را بگیرد، در حالی که چنین ظرفیتی ندارد و در حال حاضر با فشار شدید افکار عمومی و مردم منطقه و جهان روبهرو شده است و چون در سوریه و لبنان و عراق شکست خورده است و 36میلیارد دلار هم در طول چهار سال گذشته بهخاطر ماجراجویی خود هزینه کرد، لذا عربستان حتی با همپیمانان خود مثل مصر دچار اختلاف شده است و به همین دلیل تلاش میکند از طریق به دست آوردن یک پیروزی جزئی جایگاه خود را تقویت کند، اما با توجه به آمادگی کامل انصارالله و ملت یمن برای دفاع از کشورشان، عربستان در یمن هم شکست میخورد. قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه یمن آخرین حربه و ترفند آل سعود برای کسب مجوز بین المللی در ادامه تجاوزات به یمن و مشروعیت بخشی به آن قلمداد میشود، اما افکار عمومی مدتهاست که اعتباری برای شورای امنیت و دیگر نهادهای بین المللی بهسبب آنکه تحت سلطه قدرتهای مستبد و زورگو بوده و صرفاً در راستای اهداف و منافع آنها و رژیم غاصب صهیونیستی فعالیت میکنند، قائل نیستند و وجهه این نهادها نزد ملتهای منطقه و جهان مخدوش شده است، این قطعنامه تنها چراغ سبزی به رژیم عربستان برای ادامه ویرانی و کشتار در یمن قلمداد میشود. هانیزاده در این باره ابراز عقیده میکند: شورای امنیت در طول 51 روز حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه هیچ واکنشی نشان نداد و قطعنامهای صادر نکرد، در واقع شورای امنیت با تصویب این قطعنامه درباره یمن به عربستان برای ادامه حملات به مردم یمن چراغ سبز نشان داد، اما شورای امنیت با این اقدام، در واقع قربانی ماجراجویی عربستان شد و این نهاد بین المللی از نظر افکار عمومی بهشدت محکوم است و اعتباری ندارد.